26 سال از حضور منافیقن از اشرف میگذرد. در طول این سالها منافیقن به هر کاری دست زدند تا بتوانند آرمانهای ملت ایران را از بین ببرند. از همکاری با حزب بعث گرفته تا عملیات مرصاد و تحرکات در منطقه مروارید. اما هیچ یک از این کارها نتوانسته است که حاکمیت دولت ایرن را زیر سوال ببرد.

امروز که فریاد پادگان اشرف در آمده بعضی میخواهند از این نمد، کلاهی ببافند و بر سر ملت ایران بگذارند . زمانی افتخار میرحسین موسوی این بود که تعدا زیادی از مناقیقن را به درک فرستاده ولی امروز طرف داران وی از مجاهدین دفاع می کنند.  کاش کمی هم بیندیشیم که اینها چه جایگاهی در موضع گیری های سران جنبش دارند؟

بگذارید کمی به دل تاریخ سفر کنیم. سال 1364 که مسعود رجوی با تمامی امکانات به دل حزب بعث پناه برد؛ تا دژی باشد برای تمام خیانت ها .

در طول جنگ تحمیلی علیه ایران کار شنود و تخلیه اطلاعات از ایران، بر عهده مجاهدین بود و این گروهک در سرکوب قیام شیعیان عراق خیلی خوش خدمتی کرد.
حدود 1000ترور در ایران کار هر کسی نیست که فقط از مسعود رجوی و دار و دسته اش برمی آید .

اما امروز مردم عراق میخواهند مستقل باشند و نمیخواهند چند کلیومتر و یا حتی چند متر از خاکشان در دست منحوس ترین گروهک دنیا باشد. شاید زخمی شدن چند نفر در اشرف ما را به یاد آن بیندازد که هر کسی نتیجه اعمالش را میبیند. اما اینها فقط ذره ای از نتیجه اعمال کثیف ترین انسان های روی زمین است.

ما انفجار دفتر شهید رجایی و باهنر دفتر حزب جمهوری اسلامی و هزاران خیانت دیگر به ایران و ایرانی از یاد نمیبریم. زمانی که رجوی بر صورت صدام بوسه زد و امروز مرگ بر چهره مجاهدین بوسه که نه آب دهان می اندازد.