مکه می روم با هر قیمتی قربة الی منت کشی

مردم ایران مردم خیلی خوبی هستند، ولی چند ایراد هم دارند مانند دیگر مردمان . نمی دانم این عیب ها بزرگ است یا کوچک، هر چه هست بین مردم ما رایج است . خدا نکند که چیزی مد شود ،آن وقت است که افراط و تفریط به سراغشان می آید . گویا تبی مثل تب کنگو گرفته اند، که باید به هر قیمتی آن کار را انجام دهند .

 عمره رفتن هم از این قرار است . اول از مسئله شرعی اش شروع می کنم، در فقه و اصول و اخلاق ما برعمره تاکید زیادی نشده، فقط فریضه حج تمتع است که جز فروع دین ما به حساب می آید آن هم برای کسی که  قدرت مالی خوبی داشته باشد واجب است .

 ولی بعد از پایان جنگ حج عمره  بیش از پیش مورد توجه مردم ایران قرار گرفت به نحوی که  سالانه زائرین بسیار زیادی با جیب های پُراز پول عازم مکه و مدینه می شدند ، بعدش ام که  عمره دانشجویی پدید آمد، بعد عمره دانش آموزی اگر با همان سرعت به کارمان ادامه می دادیم عمره نونهالان و خردسالان از آن طرف هم عمره سالماندان و از کار افتادگان هم دایر می نمودیم . فرستادن حجم عظیمی از مردم به مکه ابتدا به ساکن مشکلی نداشت مشکل از آنجا پدید آمد که مردم کم کم زیارت را در حاشیه قرار دادند و به سراغ خرید ها و بازارهای اطراف حرم و بعضا شهرهایی غیرازدو شهر متبرکه رفتند.

 کمتر کسی است که به عربستان سفر کرده باشد و به بازار طیبه  نرفته باشد . مغازه های هتل شرایتون ،فروشگاه های باوارث و کُل پاساژ های خیابان عزیزیه پاتوق ایرانی ها شده.

 سفر به جده برای دیدن اماکن تاریخی و میل کردن مرغ های سخاری مکدونالد و kfc هم از تفریحات این سفر زیارتی شده. عربستان هم که از حجم  این همه زائر، ذوق زده شده بود و پول های عظیمی که از هتل ، رستوران ،فروشگاه و تمام هزینه های ایرانی ها عایدش شده بود و دست پایش را گم کرده بود ،شروع به چاپ جزوات و نشر تفکرات وهابی در حرمین شریفین کرد. دانشجویان  در هتل و حرم با کتاب های رایگانی مواج می شدند  که مذهب ضاله وهابیت را تبلیغ می کرد . دولت عربستان کم کم بی اخلاقی های بدی را دونبال کرد و با اذیت آزار مسافرین در تاخیر در رفت و  آمد و تلف کردن ساعات طولانی در فرودگاه  شیعیان ایران را به شدت تحت فشار گذاشت.

 ولی چه از طرف دولت ایران چه از طرف ملت هیچ واکنشی را مشاهده نکرد. کسی نیست بگوید

ایها الناس

 زن و بچه مردم ،نه در سالن ترمینال بلکه در زیر چادر و امکانات کم و هوای به شدت شرجی ، چرا اعتراضی نمی کنید چرا حج عمره را تحریم نمی کنید . ولی گوش کسی طلب کار این حرف ها نبود . ای جماعت  چرا حاضرید با هر قیمیتی  به عمره بروید ؟؟؟ توهین را قبول می کنید ،سختی را به جان می خرید، درست، اَجرتان با خدا ولی می دانید پولی که خرج می کنید ،این روز ها بمب می شود بر روی خانه های مسلمان بحرین، پول شما  گلوله می شود و بر سینه خواهران و برادرانتان می نشیند،پول شما کتاب می شود برای توهین و زیر سوال بردن .

 پول هایی که خرج جنس های درجه سه چینی می کنیم ، مسجد امام حسن عسگری (ع) را خراب می کند،

 بیاییم در رفتار های افراطی خود تجدید نظر کنیم و دیدی دورتر داشته باشیم ...

دار مکافات قاتلان شهید صیاد شیرازی

این جمله را شنیده بودند اما نفهمیده بودند: "دنیا دار مکافات است" . . . یعنی جهان سرایی است که هر کسی نتیجه اعمال پلید و گناهانش را می بیند . . . اما باور نداشتند.

سال 1378 بود، یک روز صبح، یکی از صبح های فروردین ماه خبری کوتاه در رسانه های  سراسر جهان پخش شد.

سردار رشید اسلام، شهید علی صیاد شیرازی که قصد رفتن به محل کار خود را داشت، هدف ترور قرار گرفت و شهید شد. همه دنیا جار زدند که فلانی را کشتند، ترورش کردند، منافقان کوردل جشن گرفتند، پای کوبی کردند و هلهله به راه انداختند. گوئی کشتن شیرمردی که مسلح نبود، آن هم با نیرنگی کثیف، هم موجب شادمانی است و هم سبب افتخار! به خود می بالیدند. شاد شده بودند و البته حق هم داشتند، عقده مرصاد هنوز کنج قلب های سیاهشان مانده بود. همان جا که قتله گاه منافقان وطن فروش شده بود. همان محلی که دانستند پروردگار عالمیان همیشه یار بندگان مخلص خود است. همان جا بود که یک نظامی کهنه کار، متخصص و کاربلد مسلمان، به شوق اطاعت از امر ولایت مطلقه فقیه، چنان گوشمالی به وطن فروشان منافق داد که تا دنیا دنیاست فراموششان نخواهد شد. . .

این جمله را شنیده بودند اما نفهمیده بودند: "دنیا دار مکافات است" . . . یعنی جهان سرایی است که هر کسی نتیجه اعمال پلید و گناهانش را می بیند . . . اما باور نداشتند.

حالا سال ها از آن دوران گذشته است. دیگر اثری از صدام نیست، دیگر منافقان کسی را ندارند که بخاطر خوش خدمتی برایش به شیعه کشی و کردکشی بپردازند،فقط آمریکا مانده که اجازه داده است در پادگانی شبیه شهرک باقی بمانند. پادگانی به نام اشرف که شده است زندان آن ها. چون اگر پای خود را از آنجا بیرون بگذارند یا شکار ارتشی های عراق میشوند که آنجا را محاصره و یا یکی از بازماندگان صدها هزار کرد و شیعه شهید عراقی که به دست همین منافقان از دنیا رفته اند، هلاکشان خواهد کرد.

این جمله را شنیده بودند اما نفهمیده بودند: "دنیا دار مکافات است" . . . یعنی جهان سرایی است که هر کسی نتیجه اعمال پلید و گناهانش را می بیند. . . . اما باور نداشتند.

چقدر جالب است که در آستانه سالروز ترور شهید صیاد شیرازی، سایت بالاترین پر شده است از مطالبی د رارتباط با تیراندازی به اردوگاه یا به قول خود منافقین، پادگان اشرف در عراق! راست و دروغش گردن خود منافقین اما اگر بنا را بر صحت امر بگذاریم – که انشاالله این چنین است- تنها یک مسأله می توان گفت و آن هم یادآوری جنایت این جماعت در ترور سردار رشید اسلام، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در چنین روزهایی است.

آری . .  .این جمله را شنیده بودند اما نفهمیده بودند: "دنیا دار مکافات است" . . . یعنی جهان سرایی است که هر کسی نتیجه اعمال پلید و گناهانش را می بیند. . . .

آب دهان مرگ بر چهره کثیف اشرف!

26 سال از حضور منافیقن از اشرف میگذرد. در طول این سالها منافیقن به هر کاری دست زدند تا بتوانند آرمانهای ملت ایران را از بین ببرند. از همکاری با حزب بعث گرفته تا عملیات مرصاد و تحرکات در منطقه مروارید. اما هیچ یک از این کارها نتوانسته است که حاکمیت دولت ایرن را زیر سوال ببرد.

امروز که فریاد پادگان اشرف در آمده بعضی میخواهند از این نمد، کلاهی ببافند و بر سر ملت ایران بگذارند . زمانی افتخار میرحسین موسوی این بود که تعدا زیادی از مناقیقن را به درک فرستاده ولی امروز طرف داران وی از مجاهدین دفاع می کنند.  کاش کمی هم بیندیشیم که اینها چه جایگاهی در موضع گیری های سران جنبش دارند؟

بگذارید کمی به دل تاریخ سفر کنیم. سال 1364 که مسعود رجوی با تمامی امکانات به دل حزب بعث پناه برد؛ تا دژی باشد برای تمام خیانت ها .

در طول جنگ تحمیلی علیه ایران کار شنود و تخلیه اطلاعات از ایران، بر عهده مجاهدین بود و این گروهک در سرکوب قیام شیعیان عراق خیلی خوش خدمتی کرد.
حدود 1000ترور در ایران کار هر کسی نیست که فقط از مسعود رجوی و دار و دسته اش برمی آید .

اما امروز مردم عراق میخواهند مستقل باشند و نمیخواهند چند کلیومتر و یا حتی چند متر از خاکشان در دست منحوس ترین گروهک دنیا باشد. شاید زخمی شدن چند نفر در اشرف ما را به یاد آن بیندازد که هر کسی نتیجه اعمالش را میبیند. اما اینها فقط ذره ای از نتیجه اعمال کثیف ترین انسان های روی زمین است.

ما انفجار دفتر شهید رجایی و باهنر دفتر حزب جمهوری اسلامی و هزاران خیانت دیگر به ایران و ایرانی از یاد نمیبریم. زمانی که رجوی بر صورت صدام بوسه زد و امروز مرگ بر چهره مجاهدین بوسه که نه آب دهان می اندازد.

اخراجی های 3 و حواشی آن

این روزها در فضای مجازی از اخراجی های ۳ بسیار زیاد گفته میشود. عده ای تعریف و عده ای بد و بیراه! جای همتون خالی اولین اکرانش را رفتم دیدم. فیلم بدی نبود. نسبت به اخراجی های ۱و۲ جهت گیری بهتری داشت چون به زمان حال آمده و اتفاقات نه چندان دور کشور را نگاه گذرایی می کند. البته به نظر من، جای کار، خیلی داره که عمیق تر به مسائل نگاه کند و کمتر به رقاصی ها و بی حیایی های جنبش سبزی ها بپردازد. می توانست بیشتر به ریشه های فتنه سال گذشته بپردازد البته با همان شیوه طنز... اما در کل می توان گفت فیلم خوبیه حداقل برای افرادی که از ماجراهای سال ۸۸ خبر چندانی نداشتند.

اما طرفداران جنبش سبز که این فیلم انگار خیلی سنگین برایشان تمام شده، تلاش در تخریب آن و تشویق به تحریم آن می کنند. چه بسا که نظر سنجی عمومی می گذارند و رای جمع می کنند که چه تعداد این فیلم را تحریم میکنند. تا به اینجا تعدادی حدود ۱۵۰۰۰ نفر جمع شدند. البته بعد از حدود ۱ هفته تلاش بی وقفه برای اینکار! که این تعداد قابل توجه نیست. اما فروش فیلم تا به الان ۲۹۰ میلیون تومان  (البته با وجود ۵ سالن حمایتی - یعنی سالنی که فروش خوبی ندارد و برای حمایت از آن ها فیلم در آن اکران می شود -) بوده است. طرفداران جنبش سبزی از شیوه های مختلف و البته قدیمی استفاده میکنند تا این فیلم را تحریم کنند. دعوت به دیدن فیلم «جدایی نادر از سیمین» می کنند که فروش آن ۲۰۰ میلیون تومان است. آن ها در این روش از خود فیلم حرفی به مان نمی اورند در حالی که فقط به دیدن آن دعوت میکنند و میگویند برای تحریم و شکست اخراجی های ۳ باید جدای نادر از سیمین را ببینیم.

همچنین از شیوه های زمان انتخابات چون تقلب در آمار و ... را پیش گرفته اند که البته ناکام مانده اند.

با هم قسمتی از این فیلم را ببینیم: