آغازاشرافي گري

 اشرافی‌گری در مسائل حکومتی به معنای ریخت و پاش از اموال عمومی است. یعنی دست‌اندرکاران و مسئولان نظام به اموال عمومی مردم بی‌توجه باشند و نه تنها احساس نکنند که حافظ اموال مردم هستند بلکه از اموال عمومی نیز بهره‌برداری کنند.

  در دوران جنگ مدیران جامعه امکان بهره‌مندی از منابع عمومی را داشتند اما تلاش می‌کردند از آنچه که متعلق به خود است، استفاده کنند و سطح زندگی قبل از مسئولیت خود را حفظ کنند.

شهداي عزيز استفاده از اموال عمومی را مشروع نمی‌دانستند و سعی می‌کردند تا جای ممکن از امکانات دولتی استفاده نکنند که نمونه بارز آن شهید رجایی بود که در دوران ریاست جمهوری خود در خانه محقر و کوچک خود زندگی کرد.

چراکه امام(ره) خطاب به مسئولان می‌فرمودند "شما از میان مردم جوشیده‌اید و باید همان‌گونه که بوده‌اید، باشید "

 

اما براي شما بگويم از آغاز اشرافي گري، پس از پایان جنگ برای اولین بار هاشمی‌رفسنجانی در نماز جمعه تهران به مردم اعلام کرد "دوران سختی به پایان رسیده و همه می‌توانند مسکنی خوب و مرکبی راحت داشته باشند "

صحبت‌های هاشمی‌رفسنجانی در نماز جمعه چراغ سبزی به برخي مسئولان و دولتمردان بود(آنان كه خوي اشرافي گري در درونشان بالا و پايين ميكرد) که می‌توانند از اموال عمومی، امکاناتی در اختیار داشته‌ باشند و پس از آن دیگر صحبت از ساده‌زیستی مسئولان و عدم استفاده آنها از اموال عمومی نبود.

 مسئولان ما به مجوز یک شخصیت عالی‌رتبه برای استفاده از اموال عمومی نیاز داشتند تا قبح این مسئله شکسته شود، هاشمی در این وادی آغازگر خوی‌ اشرافی‌گری در مسئولان بود و این تفکر که مدیران ما باید دارای زندگی راحتی باشند و در رفاه به سر ببرند تفکری در تقابل با تفکر امام و رهبری بود

 امام خامنه اي: واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمی‏گرفتم كه مرتب ملاحظه‏ی جهات امنيتی را توصيه می‏كنند، بنده با ماشين پيكان بيرون می‏آمدم.به حد ضرورت اكتفا كنيد و اندازه نگه داريد؛ اينها ما را از مردم دور می‏كند.

 گزارش آمده که روحانى عقیدتى، سیاسى در یکى از دستگاهها، خودش ماشین دارد، ولى ماشین دولتى سوار مى‌شود! من نوشتم که حق ندارد این کار را بکند. براى من جواب آمد که این کار رویه است و همه مى‌کنند! این آقا خودش یک ماشین دارد، که براى خودش لازم است؛ یکى هم خانمش دارد و نمى‌شود که خانمش از این ماشین استفاده کند! عجب! این چه حرفى است؟

 من الان اعلام می‏كنم و قبلاً هم نوشتم و اين را گفتم كه آن وقتی كه آقايان امكانات شخصی دارند، حق ندارند از امكانات دولتی استفاده بكنند

 اگر ماشين داريد، آن را سوار شويد و به وزارتخانه و محل كارتان بياييد؛

 ماشين دولتی يعنی چه؟

واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمی‏گرفتم كه مرتب ملاحظه‏ی جهات امنيتی را توصيه می‏كنند، بنده با ماشين پيكان بيرون می‏آمدم.

به حد ضرورت اكتفا كنيد و اندازه نگه داريد؛ اينها ما را از مردم دور می‏ كند ...

حال شما خود قضاوت كنيد كه ..............

 

حضرت فاطمه (س) و مبارزه با فتنه ها

وضعیت امروز ما به وضعیت بعد از رحلت نبی اعظم (ص) بسیار شبیه است. مطالعه این دوران برای هر انسان فرهیخته و اندیشمندی می­تواند حاوی نکات بسیار ارزشمندی باشد. بدین سبب نویسنده تصمیم گرفت تا نگاهی به روش مبارزه حضرت فاطمه زهرا (س) با فتنه ها داشته باشد. آشنایی این روشها برای کسانی که نمی­خواهند ولایت در شرایط امروز مظلوم واقع شود، سودمند خواهد بود.

 اهل بیت عصمت و طهارت به رغم سفارش­های قرآن و نبی اعظم (ص) بعد از رحلت رسول خدا (ص) مورد بی­مهری قرار گرفتند. برخی برای رسیدن به بالای پلکان قدرت، حاضر شدند به جنگ روانی و افتراهای بزرگ روی آورند. حضرت فاطمه زهرا (س) در چنین هنگامه­ای، فقط شاهد مظلومیتهای خود و امیرالمومنین (ع) نبود، بلکه مسوولیتی سخت به عهده گرفت و با افشاگری هایش، در برخی موارد، دشمن را به عقب نشینی سوق داد. از جمله، وقتی شنید فدک یعنی ارثیه ای را که نبی اعظم (ص) به سفارش خداوند متعال به حضرت فاطمه (س) هدیه کرد، را غصب کردند، خشمناک شد و با پوشیدن چادر و کامل کردن حجاب، به طرف مسجد پیامبر آمد و مردم نیز با دیدن دخت نبی خدا (ص) در مسجد اجتماع کردند و پرده ای آویخته و حضرت از ورای پرده سخنرانی بلیغ و آتشینی کرد. این سخنرانی از ابعاد مختلف قابل توجه بوده، به ویژه برای شرایط امروز سیاسی ما بسیار میتواند مفید باشد. برخی از ابعاد آن خطبه را ذیلا یادآور میشویم. (1)

ادامه نوشته

بصیرت خنثی کننده آفت نفاق

بچه که بودیم هر وقت کسی درباره نفاق و منافقین صحبت می­کرد خیال می­کردیم منظورش همون چیزیه که توی کتاب تعلمیات دینی­مان آمده. توی اون کتاب تعریف شده بود کسانی که به ظاهر ادعای مسلمانی دارند و در باطن با کافران سروسری دارند و در درون و نهان شکاک و مردد و گاه کافر مطلق بوده و در برون مسلمان می­نمایند، منافق هستند. حتی مثال هم می زدیم که مثلا خوارج جز منافقین هستند. اطلاعاتمان در همین حد بود که آنها با حضرت علی علیه السلام مخالفت و جنگ کردند. الحق و الانصاف هم اصل تعریف همین بود. اون موقع فکر می­کردیم دیگه منافقی وجود نداره و منافق ها فقط مال زمان حضرت علی علیه­السلام بودند. عالم بچگی بود دیگه...

 تعریفی که از بچگی توی ذهنمون نقش بسته بود کاملا درست بود اما اگر شکلی کلاسیک و امروزی به تعریف بدهیم باید بگوییم که ماده «ن، ف، ق» در لغت عرب دارای معناهای اصلی و فرعی زیادی است که در مفاهیم پوشیده و پنهان داشتن، تمام و فناشدن، تونل و راه زیرزمینی یا یکی از دو سوراخ لانه موش صحرایی به کار رفته­ (1). اگر بخواهیم خودمانی تعریف کنیم باید گفت که منافق همانند موش صحرایی است که برای لانه­اش دو راه قرار می­دهد و یکی از آن دو را باز می­گذارد و از آن رفت و آمد می­کند و دیگری را بسته نگه می­دارد. هرگاه احساس خطر کند، راه بسته را باز کرده و می­گریزد. نام سوراخ مخفی موش «نافقاء» است که کلمه منافق نیز از همین واژه گرفته شده است.

ادامه نوشته

میدان انقلاب ... + مستند شاهراه

عجب نام خوبی بر این میدان گذاشته اند ...... حقیقتا این میدان آوردگاه تمامی انقلابیان بوده و هست..... ای کاش زبان می گشود و ما توان شنیدن داشتیم تا برایمان تمام قصه های نا گفته از تاریخ انقلاب را نقل می کرد.....

 

میدان انقلاب تا به حال شاهد انقلابهای بسیاری بوده و یقینا چندی از این انقلابها را هرگز از یاد نخواهد برد..... انقلابی چون نهم دی ماه 1388 که فریادهای انقلابیانش هنوز در گوش استکبار است و مانند خوره وجودشان را لرزانیده...... آنقدر ترسیده اند و وحشت کرده اند که قصد کردند به تلافی وحشتی که امت اسلام بر دلشان افکند با بمب گذاری و ترور اهالی غیور این خاک را وحشت زده سازند...... اما چه بی خبرند این جندالشیطان که فراموش کرده اند که با ترور رجایی و بهشتی صد رجایی و بهشتی دیگر سر بلند کردند تا مایه ی خفت مستکبران جهان باشند.....

ادامه نوشته

امت عاشورایی

9 دی 1388 از در خانه بیرون آمد و از من پرسید : آقا پسر چه خبره ؟  انگار راه پیماییه ؟ دیشب که تلویزیون چیزی اعلام نکرد ؟ سیل جمعیت انقدر زیاد بود که گمان نکنم 22 بهمن هم خیابان انقلاب چنین جمعیتی به خودش دیده بود......

بین اون جمعیت نفس کشیدنم مشکل بود....جمعیتی که اینبار با غیظ و کینه آمده بودند تا با مشت هایشان دهان های خوارج را خرد کنند..... فریادهای مرگ بر منافق بود که طنینش در فضا می پیچید ، اما اینبار خبری از وزیر شعار نبود و هرکس بیشتر دلش خون بود بلند تر فریاد میزد و سایرین بدنبال او یک صدا تکرار می کردند :

« مرگ بر ضد ولایت فقیه ؛ مرگ بر منافق ؛ مرگ بر امریکا ؛ مرگ بر انگلیس ؛ مرگ بر اسرائیل و.......»

مثل اینکه اینبار هم مثل همیشه همه با توپ پر آمده بودند اما به جنگ ایادی داخلی دشمن..... یاران فارس زبان شیطان.... مارهایی که عمری در آستین این نظام پرورانده شده بودند و امروز گمان کرده بودند افعی شدند دریغ از اینکه وجود همه شان کمتر از کرم خاکی بود.......

دریغ ازاینکه این غیور مردان و غیورزنان مسلمان خط قرمزی دارند به نام ولایت..... و از آن مهم تر گذشته ای سرخ دارند به نام حضرت عشق حسین (علیه السلام) که یادشان داد با مستکبر چطور رفتار کن ...... اسوه ی ولایت مداری دارند به نام عباس بن علی که فقط تحت امر امیر و ولیش بود و بس......

زنان ما الگویی چون زهرای مرضیه (سلام الله علیها ) دارند که به وقت دفاع از ولیش فرزندش را فدا می کند و سینه و پهلوی شکسته اش را پیش پای مولایش می گذارد...... بانوان ما اسطوره ای مردانه دارند چون زینب کبری (سلام الله علیها ) که به هنگامه ی قرار گرفتن در دل کفر ندای اسلام و پیام کربلا را سر می دهد تا امروز بانوان ما الگویی داشته باشند برای به موقع فریاد کشیدن بر سر ظلم و استبداد.......

روشنگری زینب (سلام الله علیها) فریادی بود خود جوش و کمر شکن بر پیکره ی یزیدیان و فریادهای 9/ دی /88 زینب سیرتان امت اسلامی ما پیکره ی یزیدیان سبز پوش را خرد کرد و همپیمان شدنشان با جوانانی که پیروان حقیقی عباس حسین بودند فتنه ی 88 را فصل الخطاب شد.......